8 درسی که از ژوژمان دوره جامع تجربه کاربری اسپیرال گرفتم
اردیبهشت امسال فرصت این رو داشتم که در دوره یازدهم طراحی تجربه و رابط کاربری آکادمی اسپیرال شرکت کنم.
یکی از اتفاقات ویژه این دوره این بود که هر کدوم از شرکتکنندگان، یک سایت یا اپلیکیشن رو طراحی میکردن و این طرحها در ژوژمان نهایی پایان دوره توسط داوران خبرهی طراحی تجربه و رابط کاربری مورد قضاوت قرار میگیره.
بخش اول از ژوژمان دوره یازدهم طراحی تجربه و رابط کاربری در 22 مرداد1400 به همت آکادمی اسپیرال و استاد حامد بیدی عزیز برگزار شد.
در این بخش 4 گروه از شرکتکنندگان پروژه پایانی خودشون رو ارائه دادند:
- مهشید اسدی
- سیما بهراد
- سمیرا امامی و مریم نوابی
- مریم جلا و هومن احمدی
علی بابایی، رسام رستمی و علی مراتی هم داوری این ژوژمان رو به عهده داشتند
اگرچه جزو شرکتکنندگان نبودم، اما خوشبختانه فرصت حضور در این رویداد آنلاین رو داشتم و از لابهلای حرفها و توصیههای داوران چند نکته رو برای خودم یادداشت کردم.
به مناسبت افتتاح کامیونیتی اسپیرال، در ادامه به 8 درسی که از این رویداد گرفتم اشاره میکنم.
قرار نیست اینترفیس بار برندسازی رو به دوش بکشه
برند، چیزی فراتر از ظاهر، اسم یا لوگوی یک کسب وکاره.
برند برایندی از مجموعهی تجربیات و برداشتهاییه که در ذهن مشتریان در تعامل با یک نام یا نماد تجاری شکل میگیره. (برند چیست؟- متمم)
ممکنه یک فروشگاه آنلاین ظاهر خوبی داشته باشه اما سفارش شما رو با یک هفته تاخیر ارسال کنه. در مقابل ممکنه یک سایت ظاهر خوبی نداشته باشه اما به قدری از پشتیبانی سایت رضایت داشته باشید که اون رو به دیگران هم پیشنهاد کنید.
هر کدوم از تعاملاتی که ما با یک کسب و کار داریم، روی تصویر ما از برند اون کسب و کار تاثیرگذاره. نمیشه همهچیز رو در ظاهر یک سایت یا اپلیکیشن خلاصه کرد و انتظار داشت که رابط کاربری همهی بار برندسازی رو به دوش بکشه. اتفاقا خیلی جاها این برندها هستند که بخش بزرگی از کاستیهای یک طراحی رو جبران میکنن و نه بالعکس. رابط کاربری زیبا و کاربردپذیر میتونه به تقویت تصویر یک برند کمک کنه، اما همهچیز در رابط کاربری خلاصه نمیشه.
علی بابایی عزیز در بخشی از صحبتهاش به این نکته اشاره داشت.
با کاهش رنگ در طراحی، به محتوا اجازه درخشش بدین.
من علاقهی زیادی به استفاده از رنگ در طراحی دارم و اگر من هم در این ژوژمان شرکت میکردم، احتمالا طرحم شبیه مدادرنگی میشد. شنیدن این نکته تلنگری بود تا فرضیاتم در استفاده از رنگها رو مورد بازنگری اساسی قرار بدم. فکر نمیکردم که رنگِ زیادی هم میتونه باعث شلوغی طرح بشه.
اصلیترین ابزار من برای خلوت کردن صفحات استفاده از حاشیههای بزرگ و ایجاد فضای خالی در طرح بود. اما الان میدونم که میشه با کاهش رنگها، طرح رو خلوت کرد تا توجه کاربر به سمت المانهای مهم صفحه هدایت بشه.
از طرفی وقتی صفحات ما شامل عکسهای با تراکم رنگ بالا هستند (مثل فروشگاههای اینترتنی)، توجه به این نکته اهمیت دوچندانی پیدا میکنه.
مواظب باشیم پرسونا تبدیل به یک اقدام زینتی نشه
یکی از مهمترین مطالبی که در این دوره یاد گرفتیم، طراحی پرسونای مشتریان بود. استخراج پرسونای کاربران یکی از مراحل طراحی تجربه کاربریه که معمولا بعد از جمعآوری اطلاعات و کاربرپژوهی به سراغش میریم. استخراج پرسوناها ذاتا کار پرچالشیه و اهمیت زیادی در فرایندی طراحی تجربه کاربری داره.
اما ممکنه به حدی درگیر این فرایند بشیم که از اساس فراموش کنیم که چرا پرسوناها رو میسازیم؟ و چطور قراره به کمکمون بیان؟
علی بابایی عزیز چندین بار به این نکته اشاره کرد که مبادا تهیه پرسونا تبدیل به یک اقدام زینتی بشه.
این طور نباشه که صرفا پرسوناها رو بسازیم که ساخته باشیم اما ندونیم که هدف اصلی ما از این کار چی بوده. هر پرسونا نمایندهی گروهی از کاربران ماست و بسته به تنوع کاربران، ممکنه پرسوناهای متعددی استخراج کنیم.
علی بابایی تاکید داشت که پرسوناهای ما باید ویژگیهایی داشته باشند که به کمک ما بیاد. ویژگیهایی که تفاوتهای جدی در رفتارها، دغدغهها و نیازهای گروههای مختلف رو برای ما آشکار کنه. این تفاوتهاست که به ما اجازه میده طراحیمون رو به شکلی انجام بدیم که همهی گروهها و دغدغههای مختلف اونها رو در نظر بگیره.
اگر پرسوناهای ما منجر به سناریوهای مختلف نمیشن، لازم نیست در طراحی به همهی اونها توجه کنیم. حتی میتونیم در این شرایط تعداد اونها رو کم کنیم.
جایی که لازمه خلاقیت به خرج بدین
از نظر جیکوب نیلسن (Jakob Nielsen) یکی از مهمترین اصول تجربه کاربری در اینترنت اینه که کاربران بیشتر از اینکه در سایت ما باشن، در سایتهای دیگه میچرخن.
کاربران در این سایتها یاد گرفتن که آیکن ذرهبین به معنی جستجو هست. در همین سایتها یاد گرفتن که میشه در سایتها اسکرول کرد و با کلماتی مثل “سبد خرید” و “حساب کاربری” و … آشنا شدن.
هر چقدر طراحی سایت ما از کلمات، آیکنها و روتینهای متداول استفاده کنه، کاربر نیاز کمتری به یادگیری پیدا میکنه و درک طرح ما براش سادهتر میشه.
اما هر بار که دست به یک خلاقیت میزنیم، کاربر رو مجبور به یادگیری چیزهای جدید میکنیم. یادگیری چیزهای جدید علاوه بر اینکه کاربر رو به زحمت میندازه، ریسک درک نشدن و نفهمیدن رو هم به همراه داره.
پس خلاقیت اگر چه میتونه طرح ما رو متمایز کنه، اما در عین حال هزینههایی هم داره. وظیفهی ما به عنوان یک طراح اینه که این هزینهها رو بشناسیم و فقط جایی دست به خلاقیت بزنیم که سودش از هزینهی اون بیشتر باشه.
رسام رستمی عزیز در بخشی از صحبتهاش این نکته رو بیان کرد.
بار توسعه محصول (Development Load) رو در طراحی در نظر بگیرید
معمولا پیادهسازی طرحها به عهدهی واحد طراحی نیست و خروجی کار این واحد برای اجرا در اختیار واحد توسعه محصول قرار میگیره.
خیلی خوب میشه که به عنوان طراح تجربه و رابط کاربری تا حدودی با چالشهای پیاده کردن طرحمون آشنا باشیم و تا جای ممکن Development Load یا بار توسعهی طرح رو کاهش بدیم.
ممکنه با شناخت چالشهای توسعه محصول، از خیر یک فیچر غیرضروری پیچیده بگذریم. یا از بین گزینههای مختلف، اولویت انتخاب رو به گزینهای بدیم که قابلیت پیادهسازی سریعتر و سادهتری داشته باشه.
به هر حال همهی ما سوار یک کشتی به نام محصول هستیم. هر چقدر این محصول با صرف هزینه، انرژی و زمان کمتری به نتیجه برسه، همهی واحدها از برکات این اتفاق منتفع میشن. هر چقدر هم که تیمها و گروههای مختلف در یک مجموعه از کار هم دیگه سردربیارن و با هم هماهنگتر باشن، احتمال موفقیت محصول نهایی (و همهی تیمهای سازندهی این محصول) بیشتر میشه.
رسام رستمی عزیز در بخشی از صحبتهاش به این موضوع اشاره داشت.
نقشه سفر مشتری در خرید فیزیکی رو بررسی کنید. اطلاعات زیادی به شما میده
تغییر بستر نیازهای اصلی رو تغییر نمیده. کاربری که قبلا از بوتیک لباس میخرید، در خرید از فروشگاههای اینترنتی هم دنبال خرید همون لباسه. فقط روش خریدش فرق کرده اما بخش بزرگی از نیازها و رفتار کاربر در هر دو فضا ثابته.
اگر در حال طراحی محصول یا خدماتی هستیم که در حال حاضر در فضای آفلاین هم ارائه میشه، بررسی رفتار و فرایند خرید کاربران در این فضا میتونه اطلاعات بسیار زیادی در اختیار ما بگذاره. با این کار دیگه لازم نیست همهی چرخها رو از اول اختراع کنیم.
علی مرآتی عزیز در بخشی از حرفهاش به اهمیت این موضوع اشاره داشت.
در پروژههای ریدیزاین هدفهاتون رو قبل و بعد از طراحی مشخص کنید و اندازه بگیرید
یکی از مزیتهای پروژههای ریدیزاین اینه که اطلاعات ارزشمندی از وضعیت موجود سیستم در اختیار ما میگذاره.
این اطلاعات ضعفها و قوتهای طراحی فعلی رو به ما نشون میده و به کمک این اطلاعات میتونیم (و باید) قبل از شروع اهدافمون از ریدیزاین رو مشخص کنیم.
با این کار بعد از طراحی مجدد میتونیم به وضوح ببینیم که در کدوم بخشها بهبود (یا پسرفت) داشتیم. همچنین به جای طراحی سایت بر اساس فرضیات، این فرصت رو داریم تا رفتار واقعی کاربران رو در نسخهی فعلی بررسی کنیم و در طراحی مجدد این اطلاعات رو به کار بگیریم.
مواظب عدم تناسب المانها در صفحه باشید
رعایت تناسب المانها در طراحی به حدی بدیهی و واضحه که نادیده گرفتن اون بعید به نظر میرسه. اما وقتی در حال طراحی یک سایت یا اپلیکیشن هستیم، ممکنه به خاطر نزدیکبینی و تمرکز روی جزئیات از این نکته غافل بشیم.
بعضا لازمه که آگاهانه از طرح فاصله بگیریم و به جای جزئیات روی کل طرح متمرکز بشیم. با این کار به راحتی میتونیم عدمتناسبها رو تشخیص بدیم و در صورت نیاز اصلاحشون کنیم.
دیدگاه ها
3 دیدگاه
Can you be more specific about the content of your article? After reading it, I still have some doubts. Hope you can help me.
Thank you for your sharing. I am worried that I lack creative ideas. It is your article that makes me full of hope. Thank you. But, I have a question, can you help me? https://accounts.binance.com/sk/register?ref=S5H7X3LP
I am sorting out relevant information about gate io recently, and I saw your article, and your creative ideas are of great help to me. However, I have doubts about some creative issues, can you answer them for me? I will continue to pay attention to your reply. Thanks.
ارسال دیدگاه